با بارش ابرهای مهر

بر دشت بیکران عشق

و طلوع خورشید

بر چشمان منجمد مهتاب

گسترده شد رنگین کمان لبخند

بر خانه سرد سحر!

 

آسمان نشست

بر دست های گرم نجابت

و لب های پر غرور باد

اذان خواند

در گوش فرزند صبح

 

آواز مرغان دریایی،

رقص پر شکوه نخل ها

و پایکوبی گله احساس

نشان مرگ زمستان بود

زیر پاهای بهار

 

زمستان خفت

بهار رویید

و سبز شد قلب خشکیده دنیا

با دستهای پر مهر

باغبان معرفت !